عکس نان فطیر
مریمانه
۱۳۸
۱.۲k

نان فطیر

۲۸ آبان ۹۸
سلام عزیزان😍❤😍❤
دیشب با مادرشوهر و پدرشوهرم بساط خمیر بازی و نون پزی داشتیم و حسابی خوش گذشت😁
کلی از تجربیاتشون استفاده کردم و این وسط کلی هم خاطرات قشنگ شنیدم😀😀
نمیدونم چجوریه که شنیدن خاطرات از زبان این نسل اینقدر دلپذیره و به جون آدم میشینه😀😀
شاید هم قوه ی تخیل من بالاست که وقتی پدرشوهرم از مزه ی فطیرهایی که چندین سال پیش خورده بود تعریف میکرد اینقدر سر ذوق اومدم و کیف کردم.🤔
خلاصه هر چی که هست توی کلام این نسل یه چیزی وجود داره که برام خیلی جذابه. یعنی اینجوریه که مثلا اگه من بخوام همون خاطره رو تعریف کنم یه چیز معمولی و نچسب از آب درمیاد اما خودشون که تعریف میکنند آدم سراپا گوش میشه و انگار یه سفر میره به اون دوران😍😁

عکس دومی رو خیلی دوست دارم. دستهای مهربون مادرشوهرم😍😍
این که میگم مهربون یه چیزی میشنوین ها.☝️
مهربونی مادرشوهرم از خانواده شون گرفته تا همه ی مردم و حتی گل و گیاه و حیوانات و رفتگان از این دنیا رو هم در بر میگیره.
مثلا سوار ماشینیم داریم یک مسیری رو میریم توی مسیر تسبیحشون دستشونه و دونه به دونه رفتگان رو یاد میکنند و براشون صلوات و ذکر و فاتحه میخونند.
اون وقت من مثلا چشمم به چراغ قرمزه که ببینم کی سبز میشه یا این که چقدر ترافیکه و...😐
از این که هر لحظه رو غنیمت میدونند و توی هر فرصتی که دستشون بیاد یه کار خوب انجام میدن غرق لذت میشم. و البته حسرت این که چرا من اینقدر وقت تلف شده دارم.🤔 امیدوارم خدا به همه مون کمک کنه که بتونیم از هر لحظه مون برای خشنود کردن خدا و خلق خدا استفاده کنیم.🤲


حالا میگم یه وقت بد نباشه من از همه چی و همه جا حرف میزنم جز غذاهام🤔😬
پس مختصر و مفید بگم که خمیر این نون ها با هفتصد گرم آرد سبوس دار و سیصد گرم آرد سفید بود که بهش نصف لیوان روغن و یک قاشق غ نمک و دو قاشق غ خمیرمایه زدم بعد هم آب رو به مقداری اضافه کردم که یک خمیر نرم و لطیف بهم بده. بعد گذاشتم یک ساعت استراحت کرد و توی این فاصله پیاز داغ و زردچوبه و گردوی کوبیده و مقداری جزغاله (چربی گوسفندی که روغنش گرفته شده و بقیه ی موادش ته قابلمه میمونه و شبیه گوشت چرخ کرده است و خیلی خوشمزه ست)رو تفت دادم و بعد که خمیر رو چونه کردم و باز کردم از این مواد داخلش ریختم و مادرشوهرم به شیوه ی خودشون خمیرها رو پیچیدند. برای رومال هم ماست رو با فرچه روی نون زدم و کنجد پاشیدم. بعد هم گذاشتم توی فر با آخرین دمای ممکن. شعله ی بالا رو هم زدم که روی نونها هم برشته بشه. جاتون سبز خیلی خوشمزه شدند😍
هوای بیرون هم سرد بود و خونه مون با حرارت فر و جمع صمیمانه مون حسابی گرم شده بود و بوی خوش نون هم که قشنگی فضا رو چند برابر کرده بود.😊
چقدر زندگی توی این لحظات پررنگ تر و واقعی تر میشه.🙂
الهی که زندگی همه تون پر از برکتی به زیبایی این لحظات باشه.🤲🤲🤲🤲


خدای خوبم وقتی یادم میاد که چند ماه پیش چقدر برای خونه زندگی و مدرسه ی بچه ها و خریدهام و ... دل نگران بودم و الان این نگرانی ها رو ندارم غرق سپاسگزاری میشم.
خدایا ازت هزاران بار ممنونم که الان بچه هام مدرسه ی خوب میرن و مدرسه هاشون رو دوست دارند، خونه زندگیم مرتب شده، خریدهای دلخواهم رو انجام دادم و مهمتر از همه کنار خانواده و عزیزانم هستم...
خدایا هر چقدر ازت تشکر کنم باز هم کمه...
الهی به وسعت مهربونیت ازت سپاسگزارم.🤲🤲🤲
...